چشم

ساخت وبلاگ
آن یکی الله می‌گفتی شبی تا که شیرین می‌شد از ذکرش لبی   گفت شیطان آخر ای بسیارگو این همه الله را لبیک کو   می‌نیاید یک جواب از پیش تخت چند الله می‌زنی با روی سخت   او شکسته‌دل شد و بنهاد سر دید در خواب او خضر را در خضر   گفت هین از ذکر چون وا مانده‌ای چون پشیمانی از آن کش خوانده‌ای   گفت لبیکم نمی‌آید جواب زان همی‌ترسم که باشم رد باب   گفت آن الله تو لبیک ماست و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست   حیله‌ها و چاره‌جوییهای تو جرب ما بود و گشاد این پای تو   ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیکهاست   جان جاهل زین دعا جز دور نیست زانک یا رب گفتنش دستور نیست   بر دهان و بر دلش قفلست و بند تا ننالد با خدا وقت گزند   داد مر فرعون را صد ملک و مال تا بکرد او دعوی عز و جلال   در همه عمرش ندید او درد سر تا ننالد سوی حق آن بدگهر   داد او را جمله ملک این جهان حق ندادش درد و رنج و اندهان   درد آمد بهتر از ملک جهان تا بخوانی مر خدا را در نهان   خواندن بی درد از افسردگیست خواند چشم...
ما را در سایت چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fcheshm-rad9 بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 19:03

کاش کمی بیشتر می اندیشیدم

پیش سگ چون لقمه نان افکنی

بو کند آنگه خورد ای معـتنی

او ببینـــــــــــــی بو کند ما با خرد

هـ««م ببوییمش به عقل منتقد

چشم...
ما را در سایت چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fcheshm-rad9 بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 19:03

چندی است که زیاد به فکر فرو می روم

روزگاری بود حس میکردم تنها راه خوشبختی 

.

.

حال دیگر به این دنیا اعتمادی ندارم

تلاش میکنم

برای دنیای ابدی


گاه گاهی دوست داشتم از زندگی برایم بگویی


اما الان احساس می کنم هم صحبتی در آخرت

فارق از جنسیت و ...احساس های دنیایی بسیار لذت بخش تر است

چشم...
ما را در سایت چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fcheshm-rad9 بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 19:03

مرگ حقه !

تنها حقی هست که اگر نگیری هم بهت میدن !

 

چشم...
ما را در سایت چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fcheshm-rad9 بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 19:03

ای که گفتی فمن یموت یرنی

جان فدای کلام شیرینت

کاش روزی هزار مرتبه من

مردمی تا بدیدمت رویت

چشم...
ما را در سایت چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fcheshm-rad9 بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 19:03

ای بسا بیدارچشم و خفته‌دلخود چه بیند دید اهل آب و گلآنک دل بیدار دارد چشم سرگر بخسپد بر گشاید صد بصرگر تو اهل دل نه‌ای بیدار باشطالب دل باش و در پیکار باشور دلت بیدار شد می‌خسپ خوشنیست غایب ناظرت از هفت و ششگفت پیغامبر که خسپد چشم منلیک کی خسپد دلم اندر وسنشاه بیدارست حارس خفته گیرجان فدای خفتگان دل‌بصیروصف بیداری دل ای معنویدر نگنجد در هزاران مثنوی چشم...
ما را در سایت چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fcheshm-rad9 بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 19:03

  هم‌چو سرو و ســـــــــوسنم آزاد کردهم‌چو بخـــــــــت و دولتم دلشاد کرد نام من در نامـــــــــــــهء پاکان نوشتدوزخـــــــــی بودم ببخشیدم بهـشت آه کــــــــــردم چون رسن شد آه منگشـــــــــت آویزان رسن در چـاه من آن رســـــــــن بگرفتم و بیرون شدمشـــــاد و زفت و فربه و گلگون شدم در بن چـــــــــــاهی همی‌بودم زبوندر همه عـــــــــالم نمی‌گنجم کنون آفرینـــــــــــــــــــها بر تو بادا ای خداناگـــــــهان کردی مرا از غــــــم جدا گر ســــــــــــر هر موی من یابد زبانشکـــــــــــــــــرهای تو نیاید در بیان  چشم...
ما را در سایت چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fcheshm-rad9 بازدید : 102 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 19:03